غزل ( نشسته روی قایقی برای جستجوی تو):
نشسته روی قایقی برای جستجوی تو
رسیده ام به پای خط ندیده دیده روی تو
ازاین حضورموج ها رسیده ام به انتها
دراین غروب غمزده چه میدوم بسوی تو
مرا ببر از این حصار از این حصار غمگسار
شکسته غم سبوی من قسم به حسن وموی تو
بیابیا که خسته ام به مرگ خود نشسته ام
دراین دمی که می روم نمیرد آرزوی تو
به گل نشسته قایقم بیا تو ای شقایقم
به دشت و باغ می وزد ترنمی ز بوی تو
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: غزلیات