غزل(رفتم دلم به پیش تو من جا گذاشتم):
رفتم دلم به پیش تو من جا گذاشتم
مهمان عاشقیست که تنها گذاشتم
دربند آن مباش که بردی دل از برم
دیوانه ای بدست تو والا گذاشتم
آخر کشد تورا به جنون او شبیه من
مجنون سرکشی است بدانجا گذاشتم
هرچند بیدلم چه کنم با دو طفل خویش
بازآ ببین به خانه چه غوغا گذاشتم
آدم شدم به شهر شما تا ببوسمت
خرسندم آنکه پا به حجله ی حوا گذاشتم
دیگر نه من که دیده ودل هرسه دست توست
پائین بیا زناز همه یک جا گذاشتم
آندم نکه به دیده ی لیلا گذاشتم
گویا که پا به محشر کبرا گذاشتم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: غزلیات