غزل (چشم دل):
چشم دلم به سوی تو ؛ چشم تو ناز می کند
باد حزین زموی تو ؛سلسله باز می کند
شهد خیال خال تو ؛ برده خیال خام ما
سوی مه جمال تو ؛ کعبه نماز می کند
سوز صدای ساز دل ؛ عشق به نغمه می زند
بر سر سجده گاه تو ؛ راز و نیاز می کند
هدیه فراق خود مده ؛ این دل خسته حال را
بی تو جمال ماه را ؛ محرم راز می کند
بر سر کوی زرگران ؛ چهره بپوش و چشم بند
چون که شناخت زرگری ؛ بر تو چه آز می کند
از رخ آفتاب تو ؛ کعبه ی دل خجل شود
قبله بر این نماز ما ؛ قهر حجاز می کند
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: غزلیات