غزل (دفترشعرودلم):
دفترشعرودلم امده مهمان شما
سرزده امده انداین دوبه تهران شما
هرچه گفتم نرویدشهرشلوغی است نشد
دلبر فتنه گری می بردایمان شما
من شدم خانه خراب دل دیوانه وتو
دل شده دربدرکوچه ی شمران شما
من ودل واپسی ودیده ی گریان عجبا
ودلی سوخته که افتاده به زندان شما
دردودل باکه بکویم من بیدل به شما
دل واین دفترشعرم بده قربان شما
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: غزلیات